Open Letters: Selected Writings, 1965-1990 by Václav Havel


Open Letters: Selected Writings, 1965-1990
Title : Open Letters: Selected Writings, 1965-1990
Author :
Rating :
ISBN : 0679738118
ISBN-10 : 9780679738114
Language : English
Format Type : Paperback
Number of Pages : 415
Publication : First published January 1, 1991

Spanning twenty-five years, this historic collection of writings shows Vaclav Havel's evolution from a modestly known playwright who had the courage to advise and criticize Czechoslovakia's leaders to a newly elected president whose first address to his fellow citizens begins, "I assume you did not propose me for this office so that I, too, would lie to you." Some of the pieces in Open Letters, such as "Dear Dr. Husak" and the essay "The Power of the Powerless," are by now almost legendary for their influence on a generation of Eastern European dissidents; others, such as some of Havel's prison correspondence and his private letter to Alexander Dubcek, appear in English for the first time. All of them bear the unmistakable imprint of Havel's intellectual rigor, moral conviction, and unassuming eloquence, while standing as important additions to the world's literature of conscience.


Open Letters: Selected Writings, 1965-1990 Reviews


  • آبتین گلکار

    اگر برای خریدن کتاب شک دارید، در کتاب‌فروشی آخرین مقالة کتاب را که «سخنرانی سال نو» است بخوانید. تصمیمتان را می‌گیرید! باز هم مقالة عالی دارد. به نظرم، حتی از «قدرت بی‌قدرتان» هم بهتر است

  • Mohammad Hrabal

    اگر "قدرت بی‌قدرتان" از همین نویسنده را خوانده‌اید و دوست داشته‌اید این کتاب را هم بخوانید.
    *****************************************************************
    توسل ناگهانی به معیارهای انسانی در ساختار غیرانسانی فریب‌کاری‌های سیاسی می‌تواند مثل آذرخشی نورانی بر پهنه‌ی منظره‌ای تیره و تار بدرخشد. و آن‌ وقت است که حقیقت ناگهان دوباره همان حقیقت می‌شود، تفکر همان تفکر، و شرافت همان شرافت. صفحه‌ی ۸۷ کتاب
    تصور می‌کنم کمتر نظام اجتماعی در دوران اخیر اینقدر علنی و گستاخانه به آدم‌هایی میدان داده که حاضر باشند از هر چه منفعتی برایشان دارد حمایت کنند؛ به آدم‌های بی‌شرف و بی وجودی که آماده‌اند برای عطش درونشان به قدرت و منافع شخصی دست به هر کاری بزنند؛ به چاکران مادرزادی که آماده‌اند به هر حقارتی تن بدهند و در هر موقعیتی حاضرند شرف و عزت خودشان و هم‌نوعانشان را فدای فرصت دم جنباندنی برای صاحبان قدرت کنند. درنتیجه تعجبی ندارد که بسیاری از منصب‌های دولتی و بانفوذ، بیشتر از هر زمانی، در تصاحب این جماعت مقام پرست و فرصت‌طلب و شارلاتان و معلوم‌الحال باشد؛ … تعداد آدم‌های متظاهر و ریاکار هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود: در واقع کار به‌ جایی می‌رسد که هر شهروندی مجبور است به ریاکاری و تظاهر رو بیاورد. صفحات ۹۶-۹۷ کتاب
    پس در کل باید پرسید: ملت ما با عقیم شدن فرهنگش در این روزها، فردا گرفتار چه ناتوانی‌های فکری و اخلاقی عمیقی می‌شود؟ متأسفانه این آثار ویرانگر تا سال‌ها بعد از کنار رفتن منافع سیاسی خاصی که منشأ چنین آثاری بوده‌اند روی پیکر جامعه به‌ جا می‌ماند. از نگاه تاریخ، گناه بسیار سنگین‌تر به گردن کسانی است که آینده‌ی معنوی کشور را فدای منافع امروزشان در قدرت کردند. صفحه‌ی ۱۱۵ کتاب
    شما و حکومت شما تا اینجای کار راهی را در پیش گرفته‌اید که کمترین زحمت را برای خودتان اما بیشترین خطرها را برای جامعه به‌دنبال دارد: مسیر فساد درونی محض خاطر ظواهر بیرونی؛ مسیر نابودی زندگی محض خاطر یکپارچگی هرچه بیشتر؛ مسیر عمیق‌تر شدن بحران معنوی و اخلاقی در جامعه‌مان، و تحقیر تمام‌ نشدنی عزت و کرامت انسانی، محض خاطر هدف کم‌ اهمیت حفاظت از قدرت خودتان. صفحه‌ی ۱۳۱ کتاب
    اربابانی که تا به یاد داریم- فارغ از اینکه با کلیشه‌های مذهبی یا آزادی‌خواهانه یا میهن‌پرستانه یا سوسیالیستی نطق کرده باشند- همیشه خواسته‌اند از هنرمند، غلام حلقه‌ به‌ گوش بسازند و هنرمند همیشه علیه آنها طغیان کرده یا دست‌ کم وجودشان را به مسخره گرفته است. صفحه‌ی ۱۵۹ کتاب
    آیا باید بی‌ هیچ حرف و حدیثی دنیا را همان‌طور که پیش رویت گذاشته‌اند بپذیری و مطیعانه در جایگاه از پیش‌ تعیین‌ شده‌ات در این دنیا آرام بگیری، یا اینکه قدرت و استقامتش را داری تا آزادانه دست به انتخاب بزنی؟ آیا باید «معقول» باشی و جایگاهت را در دنیا قبول کنی، یا حق داری به‌ خاطر اعتقادات انسانی خودت سر تمکین فرود نیاوری؟ صفحه‌ی ۱۶۱ کتاب
    زمین به لرزه درآمده
    چه شده‌ است؟
    نترسید
    ملتی آستین‌ها را بالا زده است…
    خارلی سوکوپ. صفحه‌ی ۱۷۷ کتاب
    دولتی که به اراده و حقوق شهروندان خودش توجهی ندارد، نمی‌تواند تضمینی بدهد که به اراده و حقوق مردمان و کشورها و دولت‌های دیگر احترام بگذارد. دولتی که از شهروندانش حق نظارت عمومی و علنی بر اعمال قدرت را سلب کرده، به نظارت بین‌المللی هم تن نخواهد داد. دولتی که حقوق ابتدایی شهروندانش را زیر پا می‌گذارد، برای همسایگانش هم خطر بالقوه‌ای می‌شود. صفحه‌ی ۳۱۵ کتاب
    اینجا جنگ و آدم‌کشی صورت متفاوتی به خود گرفته و دیگر در روشنای رویدادهای قابل رؤیت عمومی رخ نمی‌دهد، این جنگ و کشتار به ظلمات نابودی غیر قابل رؤیت درونی کشانده شده‌ است. از قرار معلوم، آن مرگ مطلق و «کلاسیکی» که خبرهایش را می‌خوانیم در کشور ما با یک نوع مرگ دیگر جایگزین شده، مرگ تدریجی، بی‌ سر و صدا و بی خون و خونریزی که هر چند حضور هولناکش همه‌ جا حس می‌شود هرگز از جنس آن مرگ مطلق نیست: مرگ در اینجا از فقدان عمل، فقدان خبر، فقدان زندگی و فقدان زمان می‌آید؛ مرگ اینجا همان روند نیهیلیزاسیون اجتماعی و تاریخی است، روندی که شور و حیات را از همه می‌گیرد، یا به تعبیر دقیق‌تر همه را دچار بی‌حسی و کرختی می‌کند. این روند خود مرگ را از یادها محو می‌کند، و در نتیجه خود زندگی را هم از خاطرها می‌برد: زندگی فرد بدل به نقش کسالت‌ بار و یکنواخت قطعه‌ای در یک دستگاه عریض و طویل می‌شود و مرگ او هم صرفاً از رده‌ خارج شدن این قطعه است. تمام شواهد و قرائن نشان می‌دهد این وضعیت جلوه‌ای از ذات یک نظام توتالیتر پیشرفته و تثبیت‌ شده است و مستقیم از اصل و اساس همین نظام ریشه می‌گیرد. صفحه‌ی ۳۳۳ کتاب
    توفیق فیلم‌های کمدی امروز چک در داخل کشور جنبه مسئله‌سازی دارد. مردم با تماشای این فیلم‌ها تسلای عجیبی پیدا می‌کنند: توهم‌هایشان تأیید می‌شود و می‌بینند نفس تنگی واقعاً وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد می‌توانند علی‌رغم وجودش به زندگی‌شان ادامه بدهند؛ اینکه نفس تنگی واقعاً اهمیتی ندارد؛ اینکه زندگی‌هایشان آن‌قدرها هم که در برهه‌های سخت به‌ نظر می‌آید به تباهی کشیده نشده است. خیال تماشاگر راحت می‌شود. صفحه‌ی ۳۵۶ کتاب
    به چهره‌ی مردم در خیابان‌ها نگاه کنید: بیشترشان عجله دارند، نگرانی در صورت‌هایشان موج می‌زند و به اطرافشان بی‌توجه‌اند. حس راحتی و شادمانی و در لحظه زیستن از خیابان‌ها برچیده شده‌ است. هوا که رو به تاریکی و شب می‌رود خیابان‌ها هم سوت‌ و کور می‌شوند، و اگر از قضا چشمتان به گروهی افراد آسوده‌ خاطر و سرخوش بخورد می‌بینید معمولاً اهل کشور خودمان نیستند. صفحه‌ی ۳۵۸ کتاب
    اگر نظر من را بخواهید، تنها راه‌ حل ممکن این است که دلواپس مسائل بی‌اهمیت ایدئولوژیک نباشیم و در عوض- همین حالا و همین‌جا، مشغول هر کاری که هستیم و در هر کجا که به سر می‌بریم- وارد عمل شویم تا اوضاع تغییر کند و چرخ گردون بهتر بچرخد، آزادی بیشتر و احترام بالاتری برای کرامت انسان به دست بیاید، اقتصاد رو به بهبودی برود و این کره خاکی کم‌تر تخریب شود، حکومت به دست سیاست‌مداران عاقل‌تر و فهمیده‌تر بیفتد و حق بیان حقیقت وجود داشته باشد- و بالاخره خیالمان راحت باشد که مردم در مواجهه با حقیقت امیدشان را از دست نمی‌دهند بلکه سعی می‌کنند درس‌هایی عملی از آن بگیرند. صفحات ۳۷۵-۳۷۶ کتاب
    کشور ما در حال شکوفایی نیست. قابلیت‌های عظیم خلاقانه و معنوی ملت ما به‌ درستی و معقولانه به کار گرفته نمی‌شود. شاخه‌هایی از صنعت یکسره مشغول تولید کالاهایی هستند که به درد کسی نمی‌خورد، در حالیکه از آن طرف جای کالاهای مورد نیازمان خالی است. دولتی که خودش را دولت کارگران نامیده، کارگر را تحقیر می‌کند و از او بهره می‌کشد. نظام اقتصادی منسوخ‌مان همان اندک نیرویی را هم که برایمان مانده به هدر می‌دهد. کشوری که روزگاری می‌توانست به سطح تحصیلات شهروندانش افتخار کند، حالا بودجه تحصیلات و آموزش را به‌ حدی رسانده که جایگاه هفتاد و دوم را در میان کشورهای جهان دارد. ما خاک و رودخانه و جنگل‌هایی را که نیاکانمان برایمان به ارث گذاشته بودند آلوده کرده‌ایم و در حال حاضر آلوده‌ترین محیط‌زیست را در کل اروپا داریم. افراد بزرگسال در سرزمین ما زودتر از هر فرد بزرگسالی در اغلب کشورهای اروپایی عمرشان به سر می‌آید. صفحه ۴۱۶ کتاب
    من رؤیای جمهوری را در سر دارم که مستقل و آزاد و دموکراتیک باشد، جمهوری که اقتصادش شکوفا و پررونق باشد و نظام اجتماعی عادلانه‌ای در آن بر قرار باشد، خلاصه‌ی کلام اینکه یک‌ جمهور انسانی که در خدمت افراد است و درنتیجه امید دارد که افراد هم در مقابل در خدمتش باشند. من به جمهور انسان‌های کارآزموده فکر می‌کنم، چون بدون آن‌ها امکان ندارد بتوانیم هیچکدام از مشکلات انسانی، اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی یا سیاسی‌مان را حل کنیم. صفحه ۴۲۳ کتاب

  • HAMiD

    سیاست نه بیانِ ضرورتی برای فریب دادن و تعرض کردن به یک جامعه بلکه باید میلی برای سهم داشتن در شادکامی و خوشبختی آن جامعه باشد. سیاست نه تنها هنرِ ممکن ها است-به ویژه در معنای هنر گمانه زنی، حسابگری، دسیسه چینی، توافق های نهانی و تمهیدهای عملگرایانه- بلکه هنر ناممکن ها هم هست؛ یعنی هنر بهتر کردن اوضاع خودمان و جهان

    هشتم مهرگان یک چهارده دو صفرِ هیچ

  • Philip

    Havel's genius involves being able to step back from particular situations and see them in the light of broader philosophical and humanistic principles.

    While it helps to know a bit about Eastern European history of the late 20th century, you do not have to know much to appreciate this author's trenchant analysis of ideologies and their harrowing effects on the human soul and society generally.

    Havel was a playwright who become involved in the Czech dissident movement, was imprisoned for a time, and later became the first elected president of Czechoslovakia after the fall of communism. His letters and essays, some published in English for the first time in this volume, are full of wise observations about human motivations and their interplay with political life. Several essays in this volume, including "The Power of the Powerless" and "Politics and Conscience" are timeless works that can give readers insights into today's political landscape.

  • Jim

    As I read these twenty-five years' worth of letters, articles, and speeches by the first president of Czechoslovakia after the blight of a particularly repressive form of Communism. I am endlessly fascinated by this man's personal honesty and courage in the face of persecution. He paid heavily for being outspoken in favor of Charter 77 and increased personal freedoms for his fellow Czechs and Slovaks by spending some four years in prison.

    In one of my favorite pieces, "Stories and Totalitarianism" (1987), Havel claims that the repressive governments following the abortive Prague Spring of 1968 led to a depersonalization of society:

    The exciting variety of history was discarded in favor of an orderly, easily understood interplay of 'historical laws,' 'social groups,' and 'relations of production,' so pleasing to the eye of the scientist. But this gradually expelled from history the very thing that gives human life, time, and thus history itself a structure: the story. And the story took with it into the kingdom of unmeaning its two essential ingredients: uniqueness and ambiguity.
    It was only in prison that one could find the importance of story: Only the prisoners were free enough to be able to evade the colorless, "scientific" views of the People's Republic:
    I wrote somewhere that in a cell of twenty-four people you can encounter more real stories than in a high-rise development housing several thousand. People truly afflicted with [metaphysical:] asthma—those colorless, servile, obedient, homogenized, herdlike citizens of the totalitarian state—are not found in large numbers in prison. Instead, prison tends to be a gathering place for people who stand out in one way or another, the unclassifiable misfits, real individuals with all sorts of obsessions, people who are unable to conform.
    This book is so rich that I almost don't know where to begin. I will, therefore, end by saying that in Havel, the Czechs had a great leader who, for a few years anyway, showed his people the door to hope and the possibility of leading more useful, happy lives.

  • رضا فکری

    زندگی واتسلاف هاول، نمایشنامه‌نویس، شاعر و سیاستمدار چک‌تبار، با فرازونشیب‌های بسیار همراه بوده است و همواره ردّی از زیست پر مخاطره‌ی او در آثارش دیده می‌شود؛ از تجربه‌ی تلخ استیلای کمونیسم وابسته به شوروی گرفته تا تجزیه‌ی چکسلواکی به دو کشور جمهوری چک و اسلواکی. او به سبب پیشینه‌ی بورژوایی‌اش، به سختی در جامعه‌ی کمونیستی چکسلواکی پذیرفته شد و دیدگاه انتقادی‌اش به اصول کمونیسم نیز بر حجم ناسازگاری‌های میان او و حاکمیت افزود. هاول از آغاز کار نوشتن، نگاهی ابزود به جهان داشت که با تعلقات سوسیالیستیِ دولتمردان کشورش در تضاد بود و همین مسأله هم محدودیت‌های فلج‌کننده‌ای را در کار نمایشنامه‌نویسی او به وجود آورد. اگرچه زندان نقطه‌ی توقفی چهارساله در مسیر نویسندگی‌اش گذاشت اما هاول شور نوشتن را در خود زنده نگه داشت و پس از آزادی با قدرت مضاعفی به سراغ‌اش رفت. آن‌چه او را این‌گونه پویا و پایدار به ادامه‌ی راه وامی‌داشت، در مجموعه‌ی یادداشت‌ها، جستارها، نامه‌ها و سخنرانی‌های او تبلور یافته است. کتاب «نامه‌های سرگشاده» بخشی از همین نوشته‌های او را در خود جای داده و به نوعی مانیفست هاول در این عرصه به شمار می‌آیند.

    قسمت اول «نامه‌های سرگشاده» به فرآیندی می‌پردازد که طی آن هاول به پختگی در نوشتن رسیده است. هاول به مرحله‌ای از بلوغ نویسنده اشاره می‌کند که پس از بارها و بارها کندوکاو کورکورانه، به فهم جدی‌تری از خود و دنیای پیرامون‌اش می‌رسد و برای مشاهده‌ی جهان سبک منحصربه‌فرد خود را می‌آفریند. اینک وقت آن است که دست به آزمون فرضیه‌های خود بزند و تثبیت‌شان کند. از نظر او این دوره، زمانِ شهامت‌های نسبی، خودشناسی‌های قهرمانانه و خوشبینی‌های نسبی است. نسبی، یعنی که تفکر صفر و صدی برای نویسنده دیگر نه اعتباری خواهد داشت و نه کاربردی و او نمی‌تواند به پرسش‌ها پاسخ آری یا نه بدهد. او حتی وقتی منتقد سرسخت کمونیسم شوروی است، به امتیازهای آن نیز فکر می‌کند. زمانی که در زندان است به آن‌چه بیرون اتفاق می‌افتد و در قالب روزنامه و اخبار ملاقات‌کنندگان‌اش می‌رسد، خوش‌بینانه نگاه می‌کند و برای دوستان‌اش می‌نویسد که چرا نباید به سویه‌ای از وقایع نگریست که مزیتی برای ما داشته‌اند؟ مگر نه این‌که در همین سیستم بسته آموختیم چه‌طور دنیا را از زاویه‌ای دیگر ببینیم؟

    در بسط این تفکر خوش‌بینانه‌ی نسبی که البته شهامتی نسبی نیز می‌طلبد، او به شرح زندگی خود می‌پردازد و از آن برای تحلیل موقعیت‌اش به‌عنوان نویسنده بهره می‌گیرد و خودشناسیِ قهرمانانه‌ی ابداعی‌اش را مطرح می‌کند. هاول به‌جهت پیشینه‌ی خانوادگی مرفه‌اش، همواره در تیررس خرده‌گیری و نقد کمونیست‌های رادیکال قرار گرفته است. اما بورژوا زیستن در کشوری کمونیست موهبتی است که به او مجال دیدن دنیا از پایین را بخشیده است. او احتمال می‌دهد که حتی اگر در کشوری کاپیتالیست هم به دنیا می‌آمد باز چنین راهی را می‌پیمود و شاید باز هم با چنین نگاه ابزوردی پرورش پیدا می‌کرد. این نوع معناباختگی یا پوچ‌گرایی از نظر هاول نه فقط برخاسته از حساسیت‌های ذاتی او به بی‌معنایی و فقدان منطق است، بلکه رهاورد تجربیاتی است که در سایه‌ی نظام کمونیستی شکل گرفته‌اند.

    آغاز جوانی هاول با دوران افشاگری‌های بزرگ در بلوک شرق مقارن بوده است. دورانی که تصویرهای واهی از آرمان‌شهر برای اولین بار فرومی‌ریزند و اولین کوشش‌ها برای اصلاح قالب‌های کمونیستی مرسوم به بار می‌نشینند. نقطه‌ی عطفی که این دوران جذاب تاریخی را شروع کرد، سخنرانی خروشچف در نقد حکومت استالین در بیستمین کنگره‌ی حزب کمونیست شوروی در سال 1956 بود. پس از آن بود که دولت‌های تحت حمایت شوروی مجالی برای صحبت درباره‌ی گشایش فضای سیاسی‌ کشورشان یافتند. چیزی که پیش از آن یک رؤیای محال می‌نمود. این وقایع نه‌تنها چشم‌انداز روشنی پیش روی هاول باز کرد که منجر به بازتعریف هویت‌اش به عنوان نویسنده شد. نمایشنامه‌ از نظر او در این دوره بهترین قالب برای نشان دادن مطالبه‌گری سیاسی بود. چون باید اجرا می‌شد و روی صحنه موجودیت پیدا می‌کرد. تئاتر از این جهت برای او عرصه‌ای پویا بود. همان خوش‌بینی‌ای که در سایه‌ی بازشدن جو سیاسی در هاول شکل گرفته بود، منجر به چنین انتخابی در مسیر حرفه‌ای‌اش شد. شهامت نسبی نیز از همین خوش‌بینی ناشی می‌شد. زیرا در دوراهی یأس و امید و با توجه به پیشینیه‌ی استبدادی حکومت کمونیستی، گزینش راهی که به نتیجه‌ای محتوم ختم شود شجاعت می‌طلبید و این چیزی بود که در سایه‌ی تفکر نسبی به مسائل می‌توانست حاصل شود.

    خودشناسی قهرمانانه‌ای که هاول برای نویسنده متصور می‌شود، برآمده از همین بینش نسبی‌گراست. این بینش وقتی نصیب نویسنده می‌شود که اعتمادبه‌نفس و بی‌پروایی را با هم بیامیزد و از جاه‌طلبی‌های متظاهرانه پرهیز کند. این همان نقطه‌ای است که نویسنده می‌پذیرد که آن‌چه نوشته وحی منزل نیست و عاری از تعلق خاطر به نوشته‌اش، می‌تواند تجزیه‌وتحلیل‌اش کند و آن‌چه با روح کار او و ارزش‌های اخلاقی او تناسب ندارد دور بریزد. همان‌جایی که اسیر سرخوردگی‌ها نمی‌شود و خطر طرد و شماتت مخاطبین را می‌پذیرد، اما بر باور خود پا می‌فشارد.

    هاول در قسمت‌های بعدی کتاب نیز به آفت‌های استقلال نویسنده می‌پردازد و آن‌ها را عواملی می‌داند که می‌توانند برای همیشه او را متوقف کنند. تفکر طفره‌جو، بدبین به آینده‌ی سیاسی، درگیر و افتاده در دام تلاطمات اجتماعی، از نظر هاول محکوم به انجماد در یک نقطه است و هرگز نمی‌تواند آن دستاوردی را که انتظار دارد به چشم ببیند. نویسندگی از منظر او راهی است که شتاب و مطلق‌گرایی را برنمی‌تابد. فرآیندی است بطئی که گاه برای کسب ذره‌ای پیشرفت در آن، باید سال‌ها مشقت را به جان خرید. او خود سال‌ها ممنوعیت از فعالیت و محکومیت به زندان را تحمل کرد تا بتواند خود را در این راه تثبیت کند. فعالیت‌های سیاسی او، از جمله ریاست دولت جمهوری چک، گرچه چالش‌های بسیاری برای او به همراه داشت، اما مجالی برای خودشناسی و به تبع آن شناخت موقعیت برای‌اش فراهم کرد. آن‌چه تجارب او را خاص‌تر می‌کند همین زیست در فضای بسته‌ی تمامیت‌خواه است. فضایی که از نظر هاول می‌تواند به شکل شمشیری دولبه عمل کند؛ هم می‌تواند استعدادهای نویسنده را کور کند و هم در جهتی دیگر بلوغ زودرس او را رقم بزند.

    «دیگر معلوم شده آن‌قدر که ارزش نسبی یک تهدید اهمیت دارد، ارزش مطلق‌اش مهم نیست. ظاهر بیرونی چیزی که یک نفر از دست می‌دهد به اندازه‌ی اهمیت درونی‌اش برای خود آن شخص، یعنی در زندگی او و مقیاس خاص ارزش‌های‌اش، چندان مهم نیست. در نتیجه اگر امروز کسی نگران باشد که مثلاً مبادا فرصت کار کردن در رشته‌ی تخصصی خودش را از دست بدهد، این ترس به همان شدتی است و او را به همان واکنش‌هایی وامی‌دارد که انگار -در شرایط تاریخی دیگری- به مصادره‌ی اموال تهدیدش کرده باشند.»

    این یادداشت در سایت الفِ کتاب منتشر شده است.

  • Lysergius

    These have to be some of Havel's finest writings, on all sorts of subjects, ranging from "The Power of the Powerless" to his 1990 presidential address. There is a lucidity and power in his words that still brings a tear to the eye. One can only hope that his inspiration does not get lost under the fanfare of the state sponsored celebrations of his life and his death.

  • Julia

    The amazing thing about this book is the sense of hope and possibility Havel maintained in the bleakest of circumstances. He was harassed, imprisoned, blocked from publishing or producing his works, and yet he maintains his equilibrium and the ability to live "in the truth". Wow.

  • Jon Beadle

    Mesmerizing. Joyful. Powerful. If you’re interested in antipolitical politics, look no further. His exploration into the nature of totalitarianism is not a deflection, but an awareness of all of life.

  • Marian

    Incredible book.

  • Simon Hollway

    Schoolmasterly without being magisterial. I couldn't brush off the lecturing, sometimes hectoring, beat that chimed throughout each essay. A self-conscious style anxious to parse every philosophical nuance of every political scenario; a pen determined to nail down the peripatetic etymology of each and every paragraph, down to the very last, rogue syllable, squirming and biting in a futile attempt to escape across the border. Haval defines and labels and controls (and, by inference, redeems) through the medium of fastidious diagnosis and the prophecies of micro-rationalised prognosis.
    In layman's terms, as dry as a nun's nancy.
    The style pedantically wobbles through its various bullet points, salted with far too much analysis paralysis. Structurally, a relentless cascade of nested, parenthetic qualifications eventually becoming so fussy that the message is choked off.
    Overall, I was hoping for a wodge of impassioned revolutionary zeal from a latter day Jean Valjean. Unfortunately, the form, to my tinnitus-deadened ears, strangled the content and all I could hear was, 'I am a writer. I am commentating. I am encapsulating. I am documenting.' Pity.

  • Ryan Moore

    A great first hand look into Havel's beliefs and ideals. I've always been a fan because of his work as a democratic activist and this book proved why.

  • Leanna

    Excerpts of The Power of the Powerless letter were read on the Darkhorse Podcast in August 2020 which is how I found out about this book. I was surprised by how many likes I received for my posting of my intention to read it. From this response, I was spurred to action, I moved this book up on my reading list and sought it out from our library system. Was I being prodded or encouraged? I now think I was being encouraged and I appreciate those that encouraged me.
    These letters are dense with thought. The brilliance and eloquence of this author cannot be described by my review. I started taking notes and didn’t feel like my notes accomplished what I wanted from this effort because the context is so necessary, and it became so personal to me. My review as many of my reviews go, exposes something deep in me that may not help someone reading my review figure out if they would be interested in reading the book.

    As I read The Power of the Powerless, I was struck by how Havel’s writing about the will of the state being accomplished by the actions of the people pretty much reflects the times we are living in at the moment. The tactics written about in this letter feel like the same tactics I have seen in the past few years. Businesses are identifying with an ideology and individuals are being forced to identify as well or face the wrath of the mob. I think that this specific letter has helped me to intellectually work out how to resist the mob.

    In his letter Politics and Conscience, he also pointed out to me something that is so crucial for resistance against a totalitarian ideology - caring and speaking out.

    I was surprised that given the timespan of these letters, there is also a thread of environmental responsibility laced throughout them.

    I have captured some quotes from his letters that I want to save for my own notes:

    This is a mouthful of a sentence, but probably my highest rated because it makes me well up inside: “The question is wholly other, deeper and equally relevant to us all: whether we shall, by whatever means, succeed in reconstituting the natural world as the true terrain of politics, rehabilitating the personal experience of human beings as the initial measure of things, placing morality above politics and responsibility above our desires, in making human community meaningful, in returning content to human speech, in reconstituting, as the focus of all social action, the autonomous, integral, and dignified human “I”…. “

    “…that a single, seemingly powerless person who dares to cry out the word of truth and to stand behind it with all his person and all his life, ready to pay a high price, has, surprisingly, greater power (though formally disfranchised) than do thousands of anonymous voters."

    “If the main pillar of the system is living a lie then it is not surprising that the fundamental threat to it is living within the truth. Be genuine, be constructive, be the change you want to see.”

    “The sudden assertion of human criteria within a dehumanizing framework of political manipulation can be like a flash of lightening illuminating a dark landscape. And truth is suddenly truth again, reason is reason, and honor honor.”

    “Cowardly policies encourage cowardice in society; courageous policies stimulate people’s courage.”

    “There are moments when a politician can achieve real political success only by turning aside from the complex network of relativized political considerations, analyses, and calculations, and behaving simply as an honest person.”


  • Neo Mohammad

    قبل از هرچیزی اجازه بدید به تراکم زیاد نویسنده‌ها و متفکران چک‌تبار غبطه بخورم؛ به اینکه امثال هرابال، هاشک، کوندرا، کافکا، کلیما و هاول که اکثرشون هم‌دوره و زیر یوغ و یا به‌نحوی تحت فشار استبداد قرار داشتند؛ و احترام ویژه خدمت هاول، کلیما و هرابال و هر نویسنده‌ی آزاداندیشی که با هم ماندن و ناامید نشدن و تغییرها رو رقم زدن.

    منکر بخش مفرح و تفننی کتابخوانی نیستم، ولی برای من جدا از بحث تفنن، یه پُل به سمت آگاهی و درک بهتر و دقیق‌تر نسبت به خودم و زندگیِ درجریانِ اطرافمه؛ از خانه‌ی خودمان تا قاره‌های دور. و با خواندن کتاب "روح پراگ" و "تراژدی مردم" به این نتیجه رسیدم که لزوماً قرار نیست تاریخ و جامعه‌شناسی یه مکانِ دور از ما مختص همون مکان باشه، بلکه خیلی از درس‌ها و تجربیات انسان‌ها در اقصی‌نقاط جهان می‌تونن مشترک و به‌نحوی به‌هم‌گره‌خورده باشه. و دردها، شکست‌ها و غم‌های مشترک بیشتر از مرهم‌ها، پیروزی‌ها و شادی‌ها قابل درک و اشتراک‌پذیرن. اینه که بخش زیادی از معضلات و بحران‌های اجتماعی-سیاسی کشور خودمون‌ رو در تاریخ کشورهای بلوک شوروی و به‌خصوص چکسلواکی دیدم. کلیما با روح پراگ انگیزه‌ی خواندن این جنس کتاب‌های یادداشت-جستارمحور با مضمون سیاسی-اجتماعی رو در من شعله‌ور کرد و باعث شد "نامه‌های سرگشاده" رو هم تجربه کنم. کلیما و روح پراگ خیلی واسم قابل احترام بودن و هستن، ولی درحال حاضر به هاول با این کتاب یه نوع احترام و ارادت خاصی پیدا کردم.

    این کتاب هم مثل روح پراگ از یه سری یادداشت، مصاحبه، نامه، سخنرانی و جستار تشکیل شده که همه‌شون به نحوی به سیاست و جامعه‌شناسی گره خوردن که به‌نحوی به اعتراض و مقابله علیه توتالیتاریسم و استبداد پرداختن. ولی واسه‌ی من عمقِ اثرگذاری این کتاب چندبرابر بیشتر از روح پراگ بود‌. هاول به‌شکلی به بحران قدرت توتالیتاریسم و استبداد و اثرش بر زندگی انسان‌ها پرداخته که به‌وضوح نشان می‌ده عمیقاً این درد و غم رو چشیده و لمس کرده. طوری این مسائل رو شکافته و به شکل قابل درک و ساده‌ای توضیحشون داده که تکان‌دهنده‌اند.

    هاول با همین کتاب برای من بدل به شخصی شد که می‌تونه تمام زوایا و ابعادِ سرکوب و فشار قدرت رو بچشه، ولی تسلیم نشه و کمر خم نکنه. شخصی که علی‌رغم همه‌ی ضربه‌ها و زخم‌ها هیچ‌وقت مسیرش به سیاهی مطلق ختم‌ نشد؛ همیشه در کنار بیان بحران‌ها، راهکارهای امیدوارانه هم ارائه داد و بهشون عمل کرد. بدون هیچ ادا و تظاهری با مردم بود و براشون جنگید و دردهاشون رو فریاد زد. هاول از یه خانواده‌ی بورژوا بود، ولی شدت هم‌ذات‌پنداریش با قشر بی‌پول جامعه تحسین‌برانگیزه! دغدغه‌ها و سیاست‌هاش ارزشمند و هوشمندانه‌ان و اسیر افراط و تفریط نمی‌شه. چون به آرمانش ایمان داره و اون یه زندگیِ انسانیِ آزاد و بدون فشار دست‌های قدرته.

    این کتاب رو بخوانید و به هر شخصی که حس می‌کنید دغدغه‌منده و می‌خواد تغییر رقم بزنه معرفیش کنید.

  • Jean

    Where to start..

    Reading this book sometimes made me wish that I was Czech so that I too, could have had Havel as my president. His brilliantly insightful writing passionately advocates for a democratic society that respects the individual. His concept of living within the truth in the Power of the Powerless has always stayed with me. His undying belief in life, in the inability of a totalitarian regime to crush life is contagiously powerful.
    In his words 'The system's totalitarian character conflicts with life's own intrinsic tendency toward heterogeneity, diversity, uniqueness, autonomy - in a word, toward plurality.'

    Havel has profoundly influenced my understanding of life, especially in his belief in living the truth, of the great power of the people and in a humane republic 'which services the individual and which therefore holds the hoe that the individual will serve it in turn.' Whilst watching the credits at the beginning of House of Cards today, I was suddenly struck by the variety of last names of the production team, reflecting their diverse culture and heritage. Now I know of the many many shortcomings of the US, however, one thing it has done exceptionally well is to harness the power of the people. It is the people who determine the strength of a country, and the US' ability to attract the most talented and dynamic brains in the world to become a cultural, political and military powerhouse in one respect reflects Havel's idea of individual serving their society.

    In my opinion, one of the most thought provoking, reflective, well written commentaries on society, people, history, socialism, totalitarianism, civil society and many other things.

  • D

    A smattering of Havel from musing on getting his Second Wind, On Evasive Thinking, his Letter to Alexander Dubček, who was a Slovak politician and leader of Czechoslovakia (1968–1969), famous for his attempt to reform the communist regime during the Prague Spring, and "Dear Dr. Husák", addressed to Gustav Husák, who was then the general secretary of the Czechoslovak Communist Party. With doses of humor and sobering wit, Two Notes on Charter 77, Anatomy of a Reticence, and A Word about Words, the book is a wonderful compilation of Havel's thoughts, culminating in his New Year's Address from January 1990, his first major public address as president.

  • Denisa

    A magnificent collection of selected writings by Vaclav Havel over the span of over 20 years. It is fascinating to read them chronologically as they are arranged in the book to see how he interprets the ever changing and closing world around him. His idea of living a life of truth, hope and culture as saving grace for all of society was truly revolutionary at the time. Reading it now, I find how my life falls short of his definition of living in the truth although I live in a free society where I can pursue my dreams and aspirations.

  • olivia

    All I can say is that he is awesomo.

  • Carilyn

    I remember that this book awakened me to a life outside of my own. He was an influential man and became the leader of his nation.

  • Dane

    Inspiring stuff.

  • Rebecca

    A good collection of writings & interviews, some much easier to get through than others, but all a key insight to understanding how life in the communist czech republic both worked and didn't.

  • Behnaz

    دومین کتابی بود که از واتسلاف هاول با ترجمه احسان کیانی خواه خوندم،شاید بهتر بود این کتاب رو قبل از قدرت بی قدرتان می‌خوندم تا بیشتر با وقایع تاریخی و سیاسی چکسلواکی و همینطور اندیشه‌های واتسلاف هاول آشنا بشم به نظرم این این کتاب باعث فهم بهتر و دقیق‌تری از کتاب قدرت بی قدرتان میشه در ادامه بخش کوتاهی از کتاب رو می‌نویسم که برای خودم که هر روز با مترو تردد می‌کنم خیلی ملموس بود.
    "حیطه‌ای هست که در آن نشانه‌های نفس تنگی‌مان را یک غریبه بهتر از خود ما مبتلایان می‌بیند. این حیطه همان چهره مرئی و آشکار زندگی روزمره در جامعه است. ما مدت‌هاست به این چهره عادت کرده‌ایم. اما چندین و چند نفر از گردشگرانی که شاهد این چهره بوده‌اند از دیدنش جا خورده‌اند. سوار پله‌برقی‌های متروی پراگ بشوید و به چهره مردمی که در پله‌های جهت مخالف شما در حال پایین رفتن یا بالا آمدن هستند نگاه کنید. این مسیر وقفه‌ای در دوندگی‌های روزمره آدم‌هاست، توقفی ناگهانی در روند زندگی است و لحظه ثابتی در زمان که شاید بیشتر از آنچه می‌دانیم درباره‌مان حرف برای گفتن داشته باشد. شاید یکی از همان لحظه‌های سرنوشت ساز باشد که فرد ناگهان بیرون از تمام روابطش می‌ایستد؛ در میان جمع و در عین حال تنهاست. چهره‌هایی که از سمت مقابل شما عبور می‌کنن تو خالی و به ستوه آمده‌اند، از زندگی و امید و تمنا و میل تقریبا نشانی در آنها دیده نمی‌شود. چشم‌ها بی روح و دلگیرند.یا ببینید مردم در فروشگاه‌ها و اداره‌ها و خیابان‌ها، پشت فرمان ماشین‌هایشان، چه رفتاری با همدیگر دارند: در بیشتر مواقع بدخلق و خودخواه و بی‌نزاکت و بی اعتنا به یکدیگرند. یا به چهره مردم در خیابان‌ها دقت کنید: بیشترشان عجله دارند، نگرانی در صورتشان موج می‌زند و به اطرافشان بی‌توجه‌اند.
    اما در پس تمام این رفتارها فشار روحی گنگی نهفته: مردم یا عصبی و مضطرب و آزرده خاطرند یا به کل هیچ احساسی ندارند. قیافه‌شان طوریست که انگار منتظرنند هر لحظه بی‌خبر از جایی مشتی حواله‌شان بشود. آرامش و اطمینان خاطر جایش را به پرخاشگری داده است. این فشار روحی وارد شده بر مردمی است که در یک تهدید مدام به زندگی ادامه می‌دهند؛ مردمی که مجبورند، هر روز، با هیچی و پوچی دست به گریبان بشوند.
    این فشار روحی وارد شده بر مردمی است که در شهری محاصره شده سکونت دارند و جامعه‌شان اجازه زندگی در تاریخ را ندارد. این فشار روحی وارد شده بر مردمی است که در معرض تشعشعات توتالیتاریسم قرار گرفته است."

  • Paul Gibson

    In the mid 1990’s I had a pen pal in Sweden. During our correspondence he once asked me what I thought about Vaclav Havel’s ideas. Here, so many years later, I had forgotten I wanted to read up on Mr. Havel, and here I read selected writings picked from his open letters.
    For those who don’t know, Mr. Havel was a young playwright in the 60’s who became a “dissident” as the Soviet Union took Czechoslovakia under the umbrella of their Soviet bloc. As the years passed, Vaclev Havel was imprisoned and later released; all the while remaining a powerful voice for Czechoslovakia’s independence. By 1990 he would be President of Czechoslovakia as the Soviet shackles were peacefully thrown off.
    Though the time and places may be different, I can hear his words speaking clearly about today’s world. The Soviet Union is no more but Russia has been diligently rebuilding the Soviet bloc again; recently using Ukraine as its pawn. To paraphrase Mr. Havel, these days, terms like communism and socialism don't mean anything. What threatens our world today is authoritarianism and totalitarianism. Today’s Communists are much more clever than the old guard.
    These letters, although written during the 60’s -80’s while within the Soviet bloc, send a message that rings true for today; and not just for those in Russia's neighborhood. Today many democracies the world over seem bent upon division while voting neo-authoritarians into office. In January 1990, in his first inaugural address as president of the Czechoslovakian people, he said, “I assume you did propose me for this office so that I, too, would lie to you. [In past times] . . . we learned not to believe in anything, to ignore each other, to care only about ourselves. Concepts such as love, friendship, compassion, humility or forgiveness lost their depth and dimension. . . I dream of a republic economically prosperous and yet socially just, in short, of a humane republic . . .”
    I share his expression of this dream.

  • Cristian Necșulescu

    Exceptional and timeless. Where we were yesterday and where we are today in the world. I am rereading Havel and I am astonished on how prophetic he was in everything i.e. operationalization of reason and anonymity of power. And I am so impressed by the number of so many voices for freedom that coagulated in those hard times. They lived the totalitarianism in Eastern Europe and they warned about the administrative and managerial West also. It was our victory as human beings. The power of the powerless. The victory for life, freedom, self-confidence and independence. The freedom of political liberty. Are we going to end up in prison, Plato's Cave, in one futurological laboratory of totalitarianism? Let's start to find the truth. We have to glitch the matrix. Now.

  • Laurie

    Wow. Absolutely incredible. Havel speaks to the common humanity of all in his audience, examining the soul of humankind under totalitarian, but also the innate drive for freedom (conscious or unconscious). A philosopher gifted with literary and an inspiring orator. If only we had someone like him now.

  • Adam Ellsworth

    Beautiful & inspiring, the collection contained in this book is a great introduction to Havel’s thought and the belief in the ability of human beings to collectively change their situation through the seemingly smallest acts of creation and affirmation - not without risk, but because the risk of not doing so is the greatest of all.

  • WaldenOgre

    所有文章的时间跨度有25年之多,从布拉格之春爆发前两年,一直到捷克斯洛伐克最终挣脱苏联的枷锁。所以整部文集既是哈维尔个人的心路写照,同时也是捷克斯洛伐克不断沉浮的历史轨迹。

    哈维尔对极权社会内在的精神和文化危机、及置身其中的个人处境有着极其细致敏锐的观察,对这种环境中的个人责任也有着毫不留情的拷问。他文风华丽,我有时甚至都觉得过于华丽了。密不透风的排比句,偶尔会叫人有呼吸不畅的错觉。但在其余时间里,它们激起更多的确实是一种心潮澎湃的内心感受。我猜,这或许跟他剧作家的初始身份有脱不开的关系吧。

    全书最后一篇,是哈维尔在1990年成为捷克斯洛伐克总统后的第一篇重要的公众讲稿。它差不多以"Our country is not flourishing"开篇,以"People, your government has returned to you"收尾。着实令人感慨。

    一切的苦难和努力都没有白费。

  • David A.

    Life changing, truly.

  • Djordje

    Deserves five stars just for the essays "On Evasive Thinking" and "The Power of the Powerless", but contains many more. Leaves me shocked about why Havel is not much more widely read and celebrated.